نمیدونم از کجا باید شروع کنم......
دوشنبه 13 خردادماه سال 1387 13:03
این اولین باریه که دارم برای وبلاگم مینویسم! دلم میخواد از مشکلم براتون بگم شاید اروم بگیرم شاید! همه داستان از ۳ سال پیش شروع شد اون عصر لعنتی! من یه دختر معصوم بودم پاک پاک ولی گول یه پسر بیوجدانو خوردم! با مسعود ۱ سالی بود دوست بودم حالا اینکه چجوری باهاش اشنا شدمو بعدا براتون میگم! وای از اون عصر لعنتی! مسعود گفت...